۱۹. وقتی از بیرون خانه میایی و خانه بوی غذا میدهد

حتما دلم برای دستپخت مامان تنگ خواهد شد. 

  • //][//-/ ..
  • پنجشنبه ۱۶ ارديبهشت ۰۰

۱۸. پا برهنه روی چمن یا زمین نم‌دار راه رفتن

مخصوصا اگر چمن‌ها تازه آب‌یاری شده باشند. مخصوصا اگر هوا گرم باشد. 

  • //][//-/ ..
  • جمعه ۱۰ ارديبهشت ۰۰

۱۷.وقتی با ماژیک پررنگ روی تخته می‌نویسی

من در ۲۱ سالی که از خدا عمر گرفته‌ام فقط دفعات انگشت شماری پیش آمده که یکی از ماژیک‌های پیش تخته سفید را برداشته باشم که بنویسم و ماژیک پررنگ بوده باشد! همیشه خدا باید یک خط را سه چهار بار می‌کشیدم و ماژیک را با تمام قوا فشار میدادم که مردم بتوانند بخوانند چی نوشته‌ام. ولی وقتی ماژیک را برمیداری که بنویسی و ماژیک پررنگ است... ای جان! یک حس رضایت و خوش‌شانسی مرا فرا می‌گیرد که نگو و نپرس :)

  • //][//-/ ..
  • پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۰۰

۱۶. وقتی یک بچه میدود و بغلت میکند.

بچه‌ها معمولا به من نزدیک نمی‌شوند مگر اینکه خیلی سرحال باشم و خودم همراهشان تعامل کنم. اما یک دختر ۸ ساله است که باهوش و مهربان است و ما با هم خیلی دوست استیم. گاهی همینطوری در راه روان استم و نمی‌دانم از کجا پیدا میشود و بغلم میکند. آخ که خوب است. 

  • //][//-/ ..
  • چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۰۰

15. وقتی رکعت سوم نماز مغرب متوجه میشی رکعت آخر است

نماز صبح که بخاطر خراب کردن خواب تکلیفش روشن است. نماز ظهر و عصر هم که طولانی. خوشی فقط وقتی رکعت سوم نماز مغرب حواست را جمع می‌کنی که ببینی چه رکعتی استی و متوجه میشی آخریش است :)

  • //][//-/ ..
  • دوشنبه ۶ ارديبهشت ۰۰

۱۴. رسیدن به اتوبوس وقتی پشتش می‌دوی

آخرین باری که از وسایل نقلیه عمومی استفاده کردم یادم نیست. در بگیری کرونا! 

 

+ شما از این شادمانی‌های کوچک به ذهنتان نمی‌رسد؟ در کامنت با دیگران شریک شوید. 

  • //][//-/ ..
  • پنجشنبه ۲ ارديبهشت ۰۰

۱۳. گرفتن چیزی در روی هوا

حس قدرت دارد وقتی جلو افتادن چیزی را می‌گیری. 

 

مخصوصا اگر چیزی که در حال افتادن است نوزادی، سگی، زنده‌جانی، چیزی باشد. 

  • //][//-/ ..
  • سه شنبه ۳۱ فروردين ۰۰

12. شنیدین آهنگ دلخواهت در رادیو

شنیدن آهنگ دلخواهت وقتی توقعش را نداری همیشه خوب است. حالا چی وسط یک پلی‌لیست باشد که یادت نبوده آهنگت داخلش است، یا کسی در خیابان آهنگت را بلند پخش کند. برای من بیشتر از همیشه وقتی لذت بخش است که داخل موتر میشوی و رادیو را روشن میکنی، آهنگت شروع به پخش کردن میکند، تو صدای رادیو را تا آخر بلند میکنی و شروع میکنی به خواندن :)

  • //][//-/ ..
  • دوشنبه ۳۰ فروردين ۰۰

۱۱. ادرار کردن

آن لحظه‌ایی که با عجله کلید را در قفل در میندازی، از در داخل میشوی و کیف و وسایل را در راهرو پرت میکنی، در مسیر تشناب دکمه پتلون را باز میکنی، خودت را به تشناب میرسانی و فقط رها میکنی... هیچکدام از حس‌هایی که تا حالا نوشتم با آرامش این حس برابری نمی‌کنند. هیچکس هم نمیتواند انکارش کند! آرامش جیش کردن بعد از یک روز طولانی حس نابی است و شما هم این را می‌دانید :) 

  • //][//-/ ..
  • شنبه ۲۸ فروردين ۰۰

10. عطسه زدن

از همان لحظه‌ای که حس میکنم عطسه‌ام گرفته هیجانی میشوم. بال بال میزنم. بعد که عطسه آمد یک نفس عمیق می‌کشم و می‌خندم. خوشم میاید :) با مامان که حساسیت فصلی داشت بخیلی میکردم که در نیم ساعت ۱۰تا عطسه میزد :) حداقل قدیم‌ها که کرونا نبود اینطور بود. حالا اگر بیرون باشم و عطسه‌ام بیاید تند و سطحی نفس میکشم که عطسه‌ برود :) 

امروز دُز دوم واکسنم را زدم. امیدوارم به زودی همه واکسن شویم و هر جا دلمان خواست (با پوشاندن دهان و بینی) عطسه بزنیم. 

  • //][//-/ ..
  • جمعه ۲۷ فروردين ۰۰