وقتی کسی جمله‌ی شما را تمام میکند یا همزمان با شما چیزی را میگوید، حس ارتباط گرم و کوچکی بین دو نفر ایجاد میشود. از این حس خوشم میاید :)
درآوردن جوراب بعد از یک روز طولانی حس خوبی دارد. دلیلش احتمالا احساس خنکی و گردش بهتر خون در پا است.
فرقی ندارد در ِکجا باشد. حس افتخار و خوشحالی قشنگی دارد وقتی مانع بسته شدن دروازه میشوی :)
مثلا وقتی هود آشپزخانه روشن است و اصلا حواست نیست که روشن است اما یکی خاموشش میکنه و همه جا ۱۰ درجه آرامتر میشه :) یا وقتی ماشین ظرفشویی، ماشین لباسشویی یا هواکش حمام خاموش میشه :)
وقتی یک طفل خوابالود را بغل می‌کنی و او سرش را روی شانه‌ت میگذارد. بعد بدون حرکت حداقل ۲۰ دقیقه به همان حالت میماند تا که خوابش ببرد. البته این اتفاق خیلی نایاب است و کم پیش میاید که اطفال به این روش بخوابند. اما حس بسیار شیرینی دارد.
وقتی از فاصله می‌بینی که چراغ سرخ است، کم کم آماده میشوی که توقف کنی. سرعتت را کم می‌کنی اما قبل از اینکه کاملا توقف کنی چراغ سبز میشود. پایت را روی گاز فشار میدهی و -با لبخند- از کنار موتری که در لاین کناری توقف کرده با سرعت میگذری.
آخرین مطالب
- 37. خاریدن سر و بدن با ناخنهای دراز
- ۳۶. وقتی تولدت میافته به رخصتی آخر هفته / جمعه/ شنبه یا یکشنبه
- ۳۵. وقتی از خواب بعد از ظهر بیدار میشی و فکر می‌کنی فرداست، ولی هنوز امروز است :)
- ۳۴. وقتی داخل جیب لباست غیرمنتظره پول پیدا می‌کنی
- ۳۳. پوشیدن لباس داغ بعد از حمام
- ۳۲. ترکاندن حباب
- ۳۱. نوشتن روی بخار شیشه
- ۳۰. وقتی در خانه تنهایی
- ۲۹. وقتی یک نوزاد انگشتت را محکم می‌گیرد
- ۲۸. احساس گوشپاککن در گوش
آرشیو مطالب
پیوندهای روزانه